نیلوفر

ساخت وبلاگ

قایق کاغذی رو آب داره میره من نگاهش میکنم و گریه ام میگیره
قایق کاغذی میره و میدونم که برای گریه کردن دیگه دیره

شکل مهتاب توی خاطره اسیره دلم از دیدن نیلوفر میگیره
عکس خوب کودکی کنار برکه زل زده به قایق و با اون میمیره


جاده تنها اونور برکه نشسته باز نگاهش به منه این منِ خسته
قصه مسافر و قصه رفتن قصه تلخ منه در خود شکسته

---------------------------------------------------------------------------

داشتم گوش می دادم....گریه ام گرفت...دست کردم توی کیفم....آخرین دستمالی که از ایران همراهم بود رو در آوردم و اشکمو پاک کردم.

سیملیسم رو دوست داشتم، ولی از وقتی اومدم اینجا، این سمبل ها دارن جانم رو می جوند.

آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 15:04