دوست کودکی

ساخت وبلاگ

نمی دونم چرا ولی از همان اوایل کودکی احساس میکردم قرار است خیلی زود از دنیا بروم. یه جورایی فانتزیم بود که جوون مرگ بشم. هیچ دلیلی در ذهنم نیست که چرا در اوج کودکی که باید فقط به زندگی فکر کنم، تا این حد خشن و لخت به مرگ فکر میکردم. وقتی جوان تر شدم، این موضوع رنگی تر از قبل شد برایم. و همیشه فکر میکردم همه چیز از قلبم شروع میشود. یک سکته و تمام.

2 روز پیش دکتر قلب بودم. ضربانم رو برای 24 ساعت کنترل کرد و قرار شد آزمایش خون و تست ورزش بدم. گفت ضربان قلبت بیشتر از حد معمول و نا منظم هست.

خوبی عزیزم؟ خوش آمدی. میدانستم هر قدر تنها باشم تو همراه من در آخرین لحظه ای. تو دوست عجیبی هستی که من هم از نبودنت لذت میبرم و هم از آمدنت. تا تو بیایی من عشق دنیا رو خواهم کرد. وقتی که بیایی هم با همان لبخند خشک همیشه ام در آغوشت میگیرم. من از کودکی منتظرت بودم مرگ.

آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 19:08